طراحی UI و طراحی گرافیک دو رشته متمایز در زمینه وسیعتر طراحی هستند. در حالی که آنها برخی از شباهت ها را به اشتراک می گذارند، از نظر تمرکز، هدف و تکنیک ها نیز تفاوت های کلیدی دارند.
طراحی UI (طراحی رابط کاربری) بر طراحی رابط کاربری محصولات دیجیتال مانند وب سایت ها، برنامه های موبایل و نرم افزار تمرکز دارد. به ایجاد رابط هایی می پردازد که از نظر بصری جذاب، آسان برای استفاده و بصری برای کاربر باشند. طراحان رابط کاربری فاکتورهایی مانند چیدمان، ناوبری، عناصر تعاملی و تجربه کلی کاربر را در نظر می گیرند.
از سوی دیگر، طراحی گرافیک یک رشته گسترده تر است که شامل ایجاد محتوای بصری برای رسانه های دیجیتال و چاپی می شود. طراحان گرافیک بر روی طیف گسترده ای از پروژه ها از جمله برندسازی، تبلیغات، بسته بندی و طراحی انتشارات کار می کنند. آنها بر ارتباطات بصری تمرکز می کنند و از عناصری مانند تایپوگرافی، تصاویر، رنگ و چیدمان برای انتقال پیام یا برانگیختن پاسخ خاصی از مخاطب استفاده می کنند.
در اینجا 35 نکته برای تمایز بین طراحی UI و طراحی گرافیک آورده شده است:
- تمرکز: طراحی UI بر ایجاد رابط برای محصولات دیجیتال تمرکز دارد، در حالی که طراحی گرافیکی طیف وسیع تری از پروژه های ارتباط بصری را در بر می گیرد.
- هدف: هدف طراحی UI بهینه سازی تجربه کاربر و تعامل با رابط های دیجیتال است، در حالی که هدف طراحی گرافیک انتقال بصری یک پیام یا ایده است.
- متوسط: طراحی UI مختص پلتفرم های دیجیتال است، در حالی که طراحی گرافیکی را می توان هم برای رسانه های دیجیتال و هم برای رسانه های چاپی اعمال کرد.
- تعامل کاربر: طراحی UI اصول تعامل کاربر و قابلیت استفاده را در نظر می گیرد، در حالی که طراحی گرافیکی بر زیبایی بصری و ارتباطات تمرکز دارد.
- عناصر: طراحی UI شامل عناصر تعاملی مانند دکمهها و منوها است، در حالی که طراحی گرافیکی از عناصر بصری ثابت مانند تصاویر و متن استفاده میکند.
- کاربرمحور: طراحی UI حول نیازها و رفتارهای کاربرانی که با رابطهای دیجیتال تعامل دارند، متمرکز است، در حالی که طراحی گرافیکی ممکن است مخاطبان گستردهتری را هدف قرار دهد.
- تکنولوژی: طراحان رابط کاربری باید با پیشرفتهای فناوری در پلتفرمهای دیجیتال بهروز بمانند، در حالی که طراحان گرافیک ممکن است بیشتر بر ابزارها و تکنیکهای طراحی سنتی تمرکز کنند.
- برندسازی: طراحان گرافیک اغلب روی پروژههای برندسازی کار میکنند که شامل ایجاد هویت بصری برای شرکتها یا محصولات میشود، در حالی که طراحان رابط کاربری ممکن است از طریق عناصر رابط دیجیتال به برندسازی کمک کنند.
- طرحبندی: طراحان رابط کاربری بر ایجاد طرحبندیهایی تمرکز میکنند که تعامل و ناوبری کاربر را در رابطهای دیجیتال تسهیل میکند، در حالی که طراحان گرافیک روی طرحبندی برای مواد چاپی مختلف کار میکنند.
- تایپوگرافی: طراحان گرافیک به تایپوگرافی برای رسانه های چاپی و دیجیتال توجه می کنند، در حالی که طراحان رابط کاربری تایپوگرافی را به طور خاص برای خوانایی صفحه نمایش و قابلیت استفاده در نظر می گیرند.
- تئوری رنگ: هر دو رشته از تئوری رنگ استفاده می کنند اما به روش های مختلف. طراحان گرافیک ممکن است بر برانگیختن احساسات یا انتقال هویت برند از طریق انتخاب رنگ تمرکز کنند، در حالی که طراحان رابط کاربری رنگ را برای سلسله مراتب بصری و قابلیت استفاده در نظر می گیرند.
- طراحی متحرک: طراحان رابط کاربری معمولاً گرافیکهای متحرک و انیمیشنها را برای بهبود تجربه کاربر در طرحهای خود قرار میدهند، در حالی که طراحان گرافیک ممکن است با موشن گرافیک برای پروژههای ویدئویی یا مبتنی بر وب کار کنند.
- نمونهسازی: طراحان رابط کاربری اغلب نمونههای اولیه تعاملی را برای آزمایش قابلیت استفاده و عملکرد رابطهای دیجیتال ایجاد میکنند، در حالی که طراحان گرافیک ممکن است قبل از نهایی کردن طرحها، ماکتهای ثابت را برای تأیید مشتری ایجاد کنند.
- معماری اطلاعات: طراحان رابط کاربری به سازماندهی محتوا و اطلاعات در رابط های دیجیتال برای درک و ناوبری بهینه کاربر توجه دارند. طراحان گرافیک ممکن است با معماری اطلاعات در مواد چاپی کار کنند اما نه به اندازه طراحی UI.
- تحقیق کاربر: طراحان رابط کاربری برای درک نیازها و رفتارهای کاربر هنگام تعامل با رابط های دیجیتال، تحقیقاتی را در مورد کاربر انجام می دهند. طراحان گرافیک نیز ممکن است تحقیقاتی را انجام دهند، اما اغلب بر روندهای بازار یا جمعیت شناسی مخاطبان متمرکز است تا تعاملات خاص با کاربر.
- تست قابلیت استفاده: طراحان رابط کاربری تست قابلیت استفاده را انجام می دهند تا ارزیابی کنند که کاربران چقدر می توانند با رابط های دیجیتال تعامل داشته باشند. طراحان گرافیک ممکن است از طریق گروههای متمرکز یا نظرسنجی بازخورد جمعآوری کنند، اما نه لزوماً از طریق روشهای رسمی تست قابلیت استفاده.
- طراحی واکنشگرا: طراحان رابط کاربری باید اصول طراحی واکنشگرا را در نظر بگیرند تا اطمینان حاصل کنند که رابطها به خوبی با اندازهها و دستگاههای مختلف صفحه نمایش سازگار هستند. طراحان گرافیک ممکن است همیشه نیازی به در نظر گرفتن پاسخگویی در طرح های خود نداشته باشند.
- دسترسپذیری: طراحان رابط کاربری باید استانداردهای دسترسی را در نظر بگیرند تا اطمینان حاصل کنند که رابطهای دیجیتال برای افراد باهوش قابل استفاده است.h ناتوانی؛ طراحان گرافیک ممکن است دسترسی را نیز در نظر بگیرند، اما در زمینه طراحی UI بسیار مهم است.
- سیستم های شبکه ای: هر دو رشته از سیستم های شبکه ای برای اهداف چیدمان استفاده می کنند اما با ملاحظات متفاوت. طراحان رابط کاربری از شبکهها برای سازماندهی عناصر رابط به شیوهای پاسخگو استفاده میکنند، در حالی که طراحان گرافیک از شبکهها برای صفحهآرایی کلی در طراحیهای چاپی یا وب استفاده میکنند.
- سلسله مراتب بصری: هر دو رشته از اصول سلسله مراتب بصری اما با اهداف متفاوت استفاده می کنند. طراحان رابط کاربری از سلسله مراتب بصری برای هدایت توجه کاربران در رابط های دیجیتال استفاده می کنند، در حالی که طراحان گرافیک از آن برای انتقال اطلاعات یا ایجاد تاکید در ترکیب بندی های بصری استفاده می کنند.
- ابزارهای نرم افزار: طراحان رابط کاربری معمولاً از نرم افزارهای تخصصی مانند Sketch یا Adobe XD برای طراحی رابط استفاده می کنند. طراحان گرافیک از طیف وسیع تری از نرم افزارها از جمله Adobe Creative Suite برای پروژه های چاپی و مبتنی بر وب استفاده می کنند.
- همکاری: هر دو رشته نیاز به همکاری با متخصصان دیگر مانند توسعه دهندگان یا کپی رایترها دارند، اما ماهیت همکاری متفاوت است. طراحان UI برای اجرای رابط با توسعه دهندگان همکاری نزدیک دارند، در حالی که طراحان گرافیک بسته به محدوده پروژه با سهامداران مختلف همکاری می کنند.
- جریان های کاربر: طراحان رابط کاربری جریان های کاربر را برای ترسیم مسیرهایی که کاربران در رابط های دیجیتال طی می کنند ایجاد می کنند. طراحان گرافیک ممکن است نمودارهای جریان مشابهی ایجاد کنند، اما معمولاً برای اهداف متفاوتی مانند نمایش طرحبندی انتشارات یا سلسله مراتب محتوا استفاده میشوند.
- آیکونوگرافی: طراحان رابط کاربری اغلب به طور گسترده با نماد نگاری برای عناصر رابط کار می کنند. طراحان گرافیک نیز از نمادها استفاده میکنند، اما معمولاً در زمینههای وسیعتری مانند برندسازی یا طرحهای سرمقاله بهجای اهداف تعاملی خاص.
- تصویرسازی: طراحان گرافیک اغلب برای مقاصد مختلف از جمله محتوای سرمقاله یا مواد برندسازی، تصویرسازی میکنند. در حالی که برخی از طراحیهای رابط کاربری ممکن است شامل عناصر تصویری نیز باشند (مخصوصاً در طراحیهای وب یا برنامه)، اما آنقدر که در طراحی گرافیکی اهمیت دارد، در عمل آنها اهمیتی ندارد.
- دانش تولید چاپ: طراحان گرافیک به دانش فرآیندهای تولید چاپ مانند آماده سازی پیش از چاپ و فرمت فایل نیاز دارند. این دانش برای اکثر طراحان رابط کاربری ضروری نیست مگر اینکه در طراحی مواد چاپی مرتبط با پروژه های دیجیتال خود (مانند بسته بندی) مشارکت داشته باشند.
- اصول انیمیشن: در حالی که هر دو رشته می توانند شامل انیمیشن باشند، درک اصول انیمیشن برای متخصصان UI/UX که به طور گسترده با گرافیک حرکتی کار می کنند در مقایسه با اکثر نقش های طراح گرافیک سنتی که ممکن است به طور کلی کار انیمیشن کمتری را شامل شود، حیاتی تر است.
- الگوهای رابط کاربری: درک الگوهای مشترک رابط کاربری برای متخصصان UI/UX که باید از قراردادهای تعیین شده برای تعامل مؤثر با کاربر استفاده کنند، بسیار مهم است. این برای نقشهای طراح گرافیک سنتی که در آن آزادی بیشتری در ایجاد راهحلهای بصری منحصربهفرد بدون رعایت دقیق الگوهای ثابت وجود دارد، کمتر اهمیت دارد.
- تعامل انسان و کامپیوتر (HCI): درک کامل اصول HCI برای متخصصان UX/UI ضروری است که باید اطمینان حاصل کنند که طراحیهایشان با نحوه تعامل طبیعی کاربران با فناوری مطابقت دارد. این دانش برای نقشهای طراح گرافیک سنتی که در آن تمرکز بیشتر بر ارتباطات بصری است تا ملاحظات تعامل مستقیم، کمتر مهم است.
- تست A/B: انجام تست A/B یک روش معمول در میان متخصصان UX/UI است که به بینشهای مبتنی بر داده نیاز دارند که تغییرات طراحی بهتر عمل میکنند. این عمل در میان نقشهای طراح گرافیک سنتی که تصمیمگیریها اغلب بر اساس ترجیحات زیباییشناختی است تا روشهای آزمایش دقیق، کمتر رایج است.
- تعاملهای ریز: درک ریز تعاملات – انیمیشنهای ظریف یا پاسخهایی که توسط کنشهای کاربر خاص ایجاد میشوند – برای متخصصان UX/UI که هدفشان بهبود تجربه کلی کاربر از طریق جزئیات تعاملی متفکرانه است، بسیار مهم است. این سطح از توجه کمتر برای نقشهای طراح گرافیک سنتی که در آن جلوههای بصری ایستا بر تفاوتهای ظریف تعاملی اولویت دارد، کمتر است.
- Wireframing & Prototyping Tools: مهارت در قالب بندی و ابزارهای نمونه سازی مانند Axure RP یا InVision Studio برای متخصصان UX/UI که به شدت به این ابزارها در طول فرآیند طراحی تکراری متکی هستند ضروری است. نقشهای طراح گرافیک سنتی ممکن است به استفاده گسترده از این ابزارها نیاز نداشته باشند، مگر اینکه در پروژههای متمرکز بر UX که نیاز به نمونهسازی اولیه دارند، مشارکت داشته باشند.
5 مرجع معتبر برتر استفاده شده:
- Tidwell J.B., “Designing Interfaces”, O’Reilly Media (Print)
- Cooper A., Reimann R., Cronin D., “About Face 3”, Wiley (Print)
- Preece J., Rogers Y., Sharp H., “Interaction Design”, Wiley (Print)
- Krug S.، “Don’t Make Me Think”، New Riders (چاپ)
- نرماn D.A.، “طراحی چیزهای روزمره”، کتاب های پایه (چاپ)