پایان نامه با کلید واژه های سرمایه در گردش، تحلیل عامل، تحلیل عاملی، مدیریت سرمایه

Innovations systems connecting people and intelligence devices. Futuristic technology networking and data exchanges connection and computer industry from telecommunication and internet development.
(هاوتیس،2003).21
3-جریان نقدی عملیاتی
چیو و چنگ(2006)22 در مطالعهی اثر جریان نقدی عملیاتی بر روی مدیریت سرمایه در گردش دریافتند که جریان نقدی عملیاتی ارتباط مثبت معناداری با تراز نقدینگی خالص و ارتباط منفی معناداری با نیازمندیهای سرمایه در گردش دارد و درنتیجه بر روی مدیریت سرمایه در گردش سازمان تأثیرگذار میباشد.
4-ابزارهای کنترل ریسک
یکی از مرتبطترین ریسکها به سرمایه در گردش سازمان،ریسک نقدینگی میباشد.ریسک نبود وجه نقد برای بازپرداخت تعهدات است.در این شرایط مدیریت ریسک بهعنوان عامل مؤثر برای حل مشکل نقدینگی شرکتها در نظر گرفته میشود.گاندولی بحث میکند که مدیریت ریسک بخش مهمی از فرایند جریان نقدی میباشد و شرکتها میتوانند با انجام اقداماتی همچون سیاستهای اعتباری مناسب،هزینههای بدهی را کاهش داده و ریسک اعتباری خود را بهتر مدیریت کنند. (گاندولی،2006)23
5.حجم فروش
حجم فروش مهمترین عامل مؤثر بر وسعت و اجزای تشکیلدهندهی سرمایه در گردش میباشد.شرکت اقدام به نگهداری دارائیهای جاری میکند زیرا جهت تقویت فعالیتهای عملیاتی که به فروش منتهی میشوند این دارائیها موردنیاز هستند. در طی زمان یک موسسه،نسبت تقریباً ثابتی از دارائیهای جاری به فروش سالانه را حفظ خواهد کرد این نسبت برای بیشتر مؤسسات تولیدی 4/20 درصد میباشد (فروش /دارائیهای جاری ).شرکتی که به سطح ثابتی از فروش دست مییابد درصورتیکه بهدرستی اداره شود با سطح ثابتی از نقد، دریافتنیها و موجودیها به عملیات خود ادامه میدهد.مؤسساتی که میخواهند درفروش خود افزایش و رشد داشته باشند نیازمند سرمایه در گردش اضافی هستند . درصورتیکه فروش در حال کاهش باشد،انتظار کاهش در سرمایه در گردش دائمی میرود. (هاوتیس،2003)24.
6.عوامل فصلی و دورهای
بیشتر مؤسسات با نوسانات فصلی در تقاضا برای محصولات و خدماتشان روبرو میشوند. این تغییرات درفروش بر میزان سرمایه در گردش تأثیر میگذارد. دریک بحران مالی،ممکن است که فروش یک موسسه موقتاً کاهش یابد درنتیجه نیاز به کاهش موجودیها و میزان مطالبات احساس میشود . در زمان بالا بودن نرخ بهره، ممکن تست مشتریان بهکندی صورتحسابهایشان را بپردازند این حقیقت باعث افزایش در میزان مطالبات خواهد شد.
7. تغییرات در تکنولوژی
پیشرفتهای تکنولوژیک، مخصوصاً آنهایی که به فرآیند تولید مربوط میشوند تأثیرات زیادی بر نیاز به سرمایه در گردش دارند. اگر شرکت وسیلهای خریداری کند که مواد خام را نسبت به سابق با سرعت بیشتری جهت تولید آماده کند نیاز دائمی برای موجودی ممکن است تغییر کند .اگر آمادهسازی سریعتر مواد نیاز به مواد خام بیشتری جهت جریانات تولیدی مؤثر داشته باشد موجودی دائمی میبایستی که افزایش یابد . اگر ماشین میتواند مواد ارزانتری را مصرف کند نیاز به موجودی ممکن است کاهش یابد. (ریموند.پی نوو،1989)25.
8.خطمشیهای شرکت
بسیاری از خطمشیهای شرکت بر میزان سرمایه در گردش دائمی و غیردائمی اثر میگذارد. اگر موسسه سیاست اعتباری خود را از 30روز به 60روز تغییر دهد ممکن است که وجوه بیشتری بهطور دائم در مطالبات مسدود شود درصورتیکه موسسه سیاستهای تولیدی را تغییر دهد موجودیهای موردنیاز ممکن است بهطور دائم یا موقت تحت تأثیر قرار گیرد . اگر موسسه سطح ایمنی موجودی نقد در دست خود را تغییر دهد سرمایه در گردش دائمی ممکن است که افزایش یا کاهش یابد .درصورتیکه میزان وجوه نقد با میزان فروش مرتبط باشد سرمایه در گردش غیردائمی ممکن است که تأثیر پذیرد(ریموند.پی نوو،1989)26.عوامل دیگری نیز مانند شرایط بازار (رقابت در بازار)،اوضاع و شرایط عرضه(آیا مواد اولیه یا محصول کمیاب است یا در بازار فراوان یافت میشود؟)،شرایط اقتصادی و تورم،ماهیت تجارت(فروشها به شکل اعتباری یا نقد است/دوره گردش عملیات طولانی یا کوتاه است)نیز میتوانند بر سرمایه در گردش تأثیر بگذارند(ریموند.پی نوو،1989)27.
9.حاکمیت شرکتی
حاکمیت شرکتی از طریق تدوین سیاستهای مناسب از نقشی مهم در کنترل و نظارت بر مدیریت سرمایه در گردش برخوردار است. نقش سازوکارهای حاکمیت شرکتی مانند استقلال هیئتمدیره، اندازه هیئتمدیره، کمیته حسابرسی و غیره را نمیتوان در مدیریت سرمایه در گردش نادیده گرفت. بهعنوان نمونه، استقلال و اندازه هیئتمدیره به حفظ سطح مناسبی از سرمایه در گردش در سازمان کمک مینماید.
حاکمیت شرکتی بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش ،مدتزمان تصدی پست مدیریت عالی سازمان نیز در بهبود مدیریت سرمایه در گردش مؤثر میباشد عدم استقلال هیئت مدیره (یعنی عدم جدایی پست مدیریت عالی و رئیس هیئت مدیره)باعث خواهد شد تا مدیر عالی در راستای منافع تیم مدیریت عمل نماید و یک روش برای حفظ موقعیت تیم مدیریت عبارت از نگهداری وجوه نقد بیشازحد در سازمان میباشد. بهعلاوه مدیر عالی همراه با اعضاء هیئت مدیره به تدوین سیاستهای مرتبط با مدیریت سرمایه در گردش در سازمان میپردازند. بر اساس دیدگاه یرماک28(1992)هیئتمدیره کوچک در فرآیند تصمیمگیری از اثربخشی بیشتری در مقایسه با هیئتمدیره بزرگ برخوردار میباشند. تعداد اندک اعضای هیئتمدیره باعث میشود تا ارتباطات سازندهتری بین اعضاء برقرار گردد و درنتیجه تصمیمات اتخاذشده نیز با اثربخشی بیشتری همراه خ
واهد بود.کمیته حسابرسی نیز بهعنوان سازوکار دیگری از حاکمیت شرکتی، مسئول بهبود کیفیت مدیریت مالی سازمان میباشد.سولمن29 (2007)بیان میکند که افزایش مدتزمان تصدی مدیریت عالی سازمان باعث میشود تا انگیزههای مدیر عالی برای پیگیری منافع سهامداران افزایش یابد، زیرا در چنین شرایطی مدیر عالی این فرصت را خواهد داشت تا نتایج بلندمدت ناشی از تصمیمات سازمانی خود را به ذینفعان سازمانی نشان دهد و بنابراین نگرانی خاصی در مورد امنیت شغلی خود به وجود نخواهد آمد. بنابراین بهعنوان نمونهای دیگر، افزایش مدتزمان تصدی پست سازمانی مدیریت عالی میتواند بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش شرکت تأثیری مثبت داشته باشد.(دستگیر و همکاران،1393).
10-فرصت رشد
کیم30، مایر و شوپر31 (1998) اپلر32(1999) و وو33 (2001) اثبات کردهاند که فرصتهای رشد بیشتر گردش وجوه نقد، مانده سرمایههای کوتاهمدت یک شرکت را افزایش خواهد داد. بنابراین گردش وجوه نقد مورد انتظار و ترقی فرصتهای رشد دارای همبستگی مثبت با( NLB) میباشند. زمانی که یک شرکت فرصتهای رشد دارد نیاز به داراییهای ثابت تحصیل شده، وابسته به برنامهریزی رشد آینده میباشد. بنابراین مخارج سرمایهای تحمل شده یا مورد انتظار یک همبستگی مثبت باNLB) ) دارد. با فرصتهای رشد، یک شرکت میتواند وجه نقد در دسترس را افزایش دهد، زمانی که مدیریت سرمایه در گردش کارا باشد. تحت چنین موقعیتهایی، ضوابط برای پرداخت بدهیهای مرتبط عملیاتی طولانیتر میشوند و حسابهای دریافتنی مربوط بهسرعت میتوانند وصول شوند و دارای انحراف کمتر تقاضا در سرمایه در گردش میباشد. مخارج سرمایهای مورد انتظار یک رابطه مثبت با (WCR) و شرکتها با یک نرخ رشد بالاتر به مدیریت سرمایه در گردش توجه بیشتر میکنند. (گاندولی،2006)34.
11-اندازه شرکت
هوریجان 35.1965، لو 36.1984، لیو 37.1985، ژو 38.1995، و سو 39.2001 یافته اند که اندازه شرکت دارای اثر در سرمایه در گردش میباشد. بهطور وسیع مشخصات صنعت، مشخصات شرکت خاص و محیط مالی بهعنوان عوامل تعیینکننده سرمایه در گردش شناساییشدهاند. اگرچه هنوز شرکتهایی هستند که برای مدیریت کردن سرمایه در گردش تلاش میکنند درحالیکه آنها فهم کارا از عوامل تعیینکننده سرمایه در گردش را ندارند. علاوه بر این رشد، اهرم و اندازه شرکت، نوع و اندازه مخارج از قبیل مخارج مالی، عملیاتی و سرمایهای دارای اثرات مختلف در سرمایه در گردش میباشند(گاندولی،2006)40.
تحلیل عاملی41:
معمولاً در تحقیقات اقتصادی و اجتماعی به دلیل ماهیت کار و مقیاس متغیرهای موردسنجش، با حجم زیادی از متغیرها (گویه ها) روبرو هستیم . از طرفی، محقق برای تحلیل بهتر و دقیقتر دادهها و رسیدن به نتایجی علمیتر و درعینحال عملیاتیتر، به دنبال آن است که ازیکطرف حجم دادهها را کاهش دهد و از طرف دیگر ساختار جدیدی را برای دادههای خود تشکیل دهد و بر اساس فضای مفهومی دیگری، غیر ازآنچه خود در بخش چهارچوب نظری در نظر گرفته است، به تحلیل دادهها و تفسیر نتایج بپردازد. به عبارتی، در اینجا، محقق درصدد آزمون انطباق بین سازه نظری و سازه تجربی تحقیق میباشد.
هدف اصلی روششناسی تحلیل عاملی، مطالعه نظم و ساختار موجود در دادههای چند متغیره است. (توکر و مک کالوم، 1997،ص2000)42 یعنی تعیین تعداد و ماهیت عاملهای مشترک و انگاره تأثیر آنها بر ویژگیهای سطحی تحلیل عاملی با آزمون انگاره همبستگی ( یا کوواریانس ) بین متغیرهای مشاهدهشده اجرا میشود. در این تحلیل، متغیرهایی که همبستگی بالایی (چه مثبت و چه منفی) باهم دارند، احتمالاً تحت تأثیر عاملهای یکسان هستند، اما متغیرهایی که نسبت به هم تقریباً همبستگی ندارند، از عاملهای متفاوتی تأثیر میپذیرند (دی کاستر، 1985، ص25)43 . تحلیل عاملی تکنیکی آماری است که برای برآورد عاملها یا متغیرهای پنهان (مکنون) ازیکطرف، و کاهش تعداد زیادی متغیر به تعداد کمتری عامل، از طرف دیگر به کار میرود. بنابراین، روش تحلیل عاملی با این هدف بهکاربرده میشود که حتیالمقدور از تعداد زیادی متغیر مشاهدهشده، شمار معدودی عامل بیرون کشیده شده که هر یک از این عوامل از روی متغیرها و معنی آنها تفسیر میشوند. تحلیل عاملی شمار زیادی از متغیرها را به یک سری عاملهای با حجم کمتر کاهش میدهد. به همین خاطر، روش تحلیل عاملی بهعنوان یک روش مستقل و غیر وابسته44، قلمداد میشود. یعنی درصدد فرض شناسایی یک متغیر وابسته نیست. دو نوع تحلیل عاملی وجود دارد که هردوی آنها با رایجترین روش استخراجی یعنی روش تحلیل مؤلفههای اصلی انجام میشوند. 1) تحلیل عاملی اکتشافی 2) تحلیل عاملی تأییدی
تحلیل عاملی اکتشافی45:
تحلیل عامل اکتشافی، رایجترین شکل تحلیل عاملی است که توسط چارلز اسپیرمن46در سال 1904 ابداع شد و در سال 1927 توسط خود او توسعه یافت.
در این نوع تحلیل عاملی، درصددیم تا ساختار زیربنایی مجموعه نسبتاً بزرگی از متغیرها را کشف کنیم. پیشفرض اولیه محقق در این نوع تحلیل، آن است که هر متغیری ممکن است با هر عامل ارتباط داشته باشد. به عبارتی، محقق در این روش، هیچ تئوری اولیهای ندارد وسعی میکند تا از بارهای عامل برای کشف ساختار عاملی داده استفاده کند.
بنابراین میتوان گفت که دو هدف اصلی تحلیل عامل اکتشافی عبارتاند از :
1- تعیین تعداد عاملهای مشترک که بر مجموعهای از متغیرها تأثیر می
گذارند.
2- تعیین شدت رابطه بین هر عامل و هر متغیر مشاهدهشده .
تحلیل عاملی تأییدی47:
مهمترین هدف تحلیل عاملی تأییدی، تعیین میزان توان مدل عامل از قبل تعریفشده یا مجموعهای از دادههای مشاهدهشده است. به عبارتی، تحلیل عاملی تأییدی درصدد تعیین مسئله است که آیا تعداد عاملها و بارهای متغیرهایی که روی این عاملها اندازهگیری شدهاند، با آنچه بر اساس تئوری و مدل نظری انتظار میرفت، انطباق دارد.
تحلیل خوشهای سلسله مراتبی48
روش تحلیل کلاستر دومرحلهای بهعنوان پرکاربردترین روش تحلیل کلاستر، برای دادههای کم (یعنی کمتر از 1000پاسخگو یا متغیر) به کار میرود و از سه ویژگی اصلی زیر برخوردار است :
الف) توانایی کلاستربندی هم پاسخگویان (موارد )و هم متغیرها
ب) توانایی محاسبه طیفی از راهحلهای ممکن و ذخیره عضویت (هم پاسخگویان و هم متغیرها ) در کلاسترها برای هر یک از این راهحلها.
پ) استفاده از چندین روش برای تشکیل کلاستر، تبدیل متغیرها و سنجش عدم تشابه بین کلاسترها.
نحوه کلاستربندی در این روش نیز بدین گونه است که ابتدا با استفاده از یک معیار، فواصل خرده گروهها را تعریف میکنیم. سپس روش مناسب