مفهوم توانمندسازي:پایان نامه درمورد مشتری مداری

توانمندسازي[1]
توانمندسازي مفهومي است كه به منظور بهبود روش استفاده سازمان از افراد خود به كار ميرود. اين ايده اي است كه ريشه در نظريه ها و راهبردهاي قديمي تر سازمان داد. توانمندسازي بعنوان ايده هاي مرتبط با عملكرد و نوسازي سازماني؛ آشكارترين ريشه هايش را در تشريح نظريه داگلاس مك گريگور[2] دارد.
توانمندسازي ايده اي است كه در تجاربي مانند رهبري دموكراتيك، مديريت مشاركتي، دواير كيفيت و درگيري كاركنان در كار تجلي يافته است(مختاری زاده، 1383:24).
توانمندسازي فرآيند قدرت بخشيدن به افراد است در اين فرآيند به افراد كمك مي كنيم تا بر احساس ناتواني و درماندگي خويش چيره شوند، تواناسازي در اين معني به بسيج انگيزه هاي دروني افراد منجر مي شود) وتن و كمرون، 1388(
توانمندسازی ابزاری است که به وسیله آن مدیران قادر خواهند بود سازمانهای امروزی را که دارای ویژگیهایی چون تنوع کانالهای نفوذ، رشد، اتکا به ساختار افقی و شبکه ایی، حداقل شدن فاصله کارکنان از مدیران و کاهش تعلق میباشند، به طور کارامد اداره کنند( الوانی، 32:1388).
معني متداول توانمندسازي آن است كه ارزشها، اميدها و ابتكارات مرتبط با توزيع اختيارات و تقسيم قدرت در سرتاسر سازمان راتشريح مي كنند. كاربردآن در چنين عبارتهايي بيان مي شود .
- دادن اختيار به رده هاي پايين سازمان در حد امكان .
- واگذاري حل مشكل به افرادي كه به آن نزديك ترند .
- واگذاري شغل به افراد و عدم ايجاد مانع به منظور اينكه بتوانند كارشان را انجام دهند .
- افزايش احساس مالكيت نسبت به كار و سازمانشان .
- اجازه دادن به تيم ها كه خودشان را اداره كنند .
- جلب اعتماد كاركنان به منظور انجام كارهاي درست (مختاری زاده، 1383:26).
3-2 عوامل موثر بر توانمندسازی
پیشینه تحقیقات نشان می دهد که هر یک از صاحب نظران سازمان و مدیریت، یک یا چند عامل را با توانمندسازی مرتبط می دانند. این تحقیق عوامل موثر بر توانمندسازی در قالب چهار دسته عوامل سازمانی، مدیریتی، فردی و محیطی دسته بندی کرده و به اختصار توضیح داده شده است.
1-3-2 عوامل سازمانی
مجموعه شرایط و بسترهایی که زمینه اقدامات مدیریتی را برای مدیر سازمان و سایر کارکنان در راستای دستیابی به اهداف سازمان مهیا می نماید. برخی از مولفه های سازمانی موثر بر توانمندسازی عبارتند از:
- ساختار سازمانی: الگویی که چارچوب روابط و اختیارات واحدهای سازمان را تعیین می کند.
- هدف و چشم انداز: تصویر روشن و چالش برانگیز با قابلیت اندازه گیری از آینده سازمان
- دسترسی به منابع: مجموعه منابع و اختیاراتی که افراد و سازمان برای رسیدن به اهداف سازمان در اختیار دارند.
- نظام ارزشیابی عملکرد: سیستم تامین بازخورد مداوم درباره چگونگی عملکرد مدیران که نتایج این سیستم چگونگی ارتقاء شغلی، پرداخت پاداش و اعطاء امتیازات را فراهم می کند( مجدالدین، 1391).
2-3-2 عوامل مدیریتی
مجموعه اقداماتی که مدیر سازمان در راستای وظایف مدیریتی خود، به منظور دستیابی به اهداف سازمان اتخاذ مینماید. این اقدامات شامل: تفویض اختیار، سهیم نمودن در اطلاعات، سبک مدیریت و استقلال و آزادی عمل است(بلانچارد و همکاران،1998).
- تفویض اختیار: فرایندی که طی آن مدیران قدرت تصمیم گیری را به زیر دستان انتقال میدهد.
- سهیم نمودن در اطلاعات: طراحی ساز و کارهای اجرایی مناسب به گونه ای که مجموعه اطلاعات به صورت آبشاری در سراسر سازمان توزیع شود.
- سبک مدیریت: الگوی رفتاری پایدار مدیران در محدودیت یا مشارکت دادن افراد در تصمیم گیری های کلان سازمان اعم از سبک های مستبدانه، مشارکتی، دستوری و….
- استقلال و آزادی عمل: استقلال به درجه آزادی عمل و کنترل بر روش های انجام کار در طرح ریزی و چگونگی انجام وظایف شغل مدیران تاکید میکند.
3-3-2 عوامل فردی
مجموعه ویژگی های ذاتی و اکتسابی است که افراد را برای بر عهده گرفتن مسئولیت فردی و شغلی در سازمان آماده می سازد(Conger and Kanungo, 1988:231).
- احساس خودکارامدی: باورهای فرد نسبت به توانایی های خود در انجام موفقیت آمیز وظایف.
- آموزش و تجربه کاری: داشتن تخصص و تجربه کاری که یک فرد در حوزه شغلی خود واجد آن است.
- نگرش: تمایل فرد برای رفتار کردن به شیوه ای نسبتا خاص نسبت به یک موضوع یا پدیده.
- برانگیختگی هیجانی: جایگزین کردن احساسات منفی مانند ترس، نفرت، نگرانی و… با احساسات مثبت مانند هیجان، اشتیاق و دوست داشتن.
4-3-2 عوامل محیطی
مجموعه عوامل پیرامونی که سازمان، گروه ها و افراد را در برگرفته و تمامی اقدامات و فعالیت های آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. این عوامل عبارتند از:وضعیت سیاسی، وضعیت اقتصادی،وضعیت اجتماعی و فرهنگی، وضعیت زیست محیطی(بلنچارد،2003:113).