مدل تعالی EFQM "پایان نامه درباره اثربخشی سازمانی

Colorful 3d arrows
مدل تعالی EFQM
در اواخر دهه 1980 که اقتصاد اروپا در معرض تهدید بازارهای خاور دور بهویژه ژاپن قرار داشت، گروهی متشکل از مدیران عامل 14 سازمان پیشرو در اروپا گرد هم آمدند تا راهکار بهسلامت جستن از مخاطره موجود و سردمداری آینده را بیابند. مشورت این گروه و عزم آنان به تأسیس بنیاد غیر وابسته کیفیت انجامید. بنیادی که چشمانداز آن، درخشش سازمانهای اروپایی در جهان و مأموریت آن گسترش آگاهیها و ارائه دورههای مدیریت و شناسایی دستاوردها و تشویق و انگیزش راهیان مسیر توسعه و تعالی است بدین ترتیب در سال 1989، بنیاد مدیریت کیفیت اروپا بانام مخفف EFQM تأسیس شد و کمیسیون اروپا[1] آن را تأیید کرد.
مدل EFQM در سال 1991 بهعنوان مدل تعالی کسبوکار معرفی گردید؛ که در آن چارچوبی برای قضاوت و خودارزیابی سازمانی و نهایتاً دریافت پاداش کیفیت اروپایی ارائه شد و این اقدام در سال 1992 عملی گردید. این مدل نشاندهنده مزیتهای پایداری است که یک سازمان متعالی باید به آنها دست یابد. این مدل بهسرعت موردتوجه شرکتهای اروپایی قرار گرفت و مشخص شد که سازمانهای بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند. در سال 1995 ویرایش مربوط به بخش عمومی و در سال 1996 مدلی مربوط به سازمانهای کوچک توسعه داده شد. در سال 1999 مهمترین بازبینی مدل EFQM صورت گرفت. در سال 2001 مدل سرآمدی EFQM ویرایش سازمانهای کوچک و متوسط و در سال 2003 ویرایش جدیدتری از مدل EFQM ارائه شد که در زیر معیارها و نکات راهنما تغییرات فراوانی نسبت به ویرایش سال 1999 داشت. اعضای کمیته مرکزی EFQM از مدیرعاملهای شرکتهای اروپایی هستند و برای چهار سال انتخاب و برای 5 سال نیز بهعنوان عضو ذخیره انتخاب میشوند که انتخاب ذخیره هرسال یکبار صورت میگیرد. کمیته اجرائی نیز مرکب از 20 عضو از همان سازمانها بوده که نهتنها بهعنوان نماینده تامالاختیار درزمینه کیفیت جامع انجاموظیفه مینمایند بلکه گزارشهای لازم را به کمیته مرکزی ارائه مینمایند. اعضای کمیته اجرائی EFQM درواقع نقش هدایتگر و پشتیبانیکننده استراتژیهای طرحهای عملیاتی کسبوکار، نظارت بر پیشرفت طرحها و نهایتاً تدوین جهت کلی مناسب برای تحقق اهداف این سازمانها را به عهده دارند. در حال حاضر 19 کشور اروپایی با EFQM مشارکت مینمایند (“تارنمای رسمی EFQM,”).
مدل تعالی سازمانی در شرایطی در ایران مطرح میشود که در جهان بیش از 70 مدل سرآمدی ملی و 90 جایزه کیفیت وجود دارد که عموماً بهره گرفته از مدلهای EFQM و بالدریج بوده و بهسوی یکدیگر همگرا شدهاند. گویا زبان رقابت در همه جای دنیا یکی است که مؤسسات اقتصادی را از آموختن الفبای مدیریت فراگیر سازمانی گریزی نیست. لزوم رقابتپذیر شدن بخش صنعت و معدن با رویکرد جهانی و توصیههای مشارکتها و ادغامهای صنعتی با جهان برای امکان دستیابی به بازار جهانی و ایجاد اعتبار جهانی برای این بخش باعث شد که در وزارت صنایع و معادن طراحی مدلی جهانی موردتوجه و اقدام قرار گیرد مدلهایی که چندین سال بود جوامع صنعتی جهانی آنها را پذیرفته و دنبال کرده بودند. طی سالهای 1378 تا 1381 دو مدل اصلی مالکولم بالدریج و EFQM و تغییراتی که احیاناً برخی کشورهای دیگر روی این دو مدل صورت داده بودند توسط وزارت صنایع و معادن و مؤسسه مطالعات بهرهوری و منابع انسانی موردبررسی قرار گرفت. فرآیند انتخاب نیز با تشکیل گروههای کارشناسی و جمعآوری اطلاعات و انجام ارتباطات با مؤسساتی که این مدلها را دنبال میکردند و تهیه پیشنویسهای لازم صورت گرفت سپس در جلسات متعدد کمیتههای علمی مرکب از کارشناسان و متخصصین نظامهای مدیریت این پیشنویسها مطرح و درنهایت توسط کمیته علمی مدل تعالی سازمانی EFQM در تاریخ 10/3/82 به تصویب رسید. با تصویب مدل EFQM از سال 1382 این مدل در زیرمجموعههای وزارت صنایع و معادن به اجرا درآمد و این وزارتخانه و مؤسسه مطالعات بهرهوری و منابع انسانی مقدمات جایزه ملی بهرهوری و تعالی سازمانی را پیریزی کردند که در طول دو دوره از برگزاری جایزه ملی بهرهوری و تعالی سازمانی تعدادی از شرکتهای بزرگ دولتی و تعداد محدودی از شرکتهای خصوصی این مدل را دنبال کردند که پس از طی مرحله خودارزیابی موفق به پر کردن اظهارنامه جهت دریافت گواهینامه شدند (“سامانه مدیریت دانش صنعت، معدن و تجارت,”).
مدل سرآمدی EFQM عبارت است از ابزاری عملی برای کمک به سازمانها در جهت برقراری سیستم مدیریتی مناسب از طریق سنجیدن اینکه در کجای مسیر تعالی قرار دارند. همچنین کمک به آنها برای شناخت فاصلههایی که باید پر کنند و سپس ارائه راهحل.
بهطورکلی اهداف مدل سرآمدی EFQM عبارتاند از:
- ایجاد زمینه مناسب برای تبادل تجربیات موفق سازمانها.
- ایجاد چارچوبی برای درک وضعیت اقدامات انجامشده، حذف دوبارهکاریها و تشخیص انحرافات.
- بروز فضایی رقابتی برای تعالی سازمان.
- رشد و ارتقای سطح یک سازمان در تمامی ابعاد.
- کسب رضایتمندی کلیه ذینفعان. (امیران, 1383)
حال با توجه به آشنایی مختصری که در مورد مدلهای سرآمدی حاصل شد به مدل EFQM بهعنوان یکی از معروفترین مدلهای مبتنی بر مفاهیم بنیادین سرآمدی میپردازیم. در این مدل پایههای اصلی برنامهریزی و استقرار سامانهها را ارزشها و مفاهیم هشتگانه زیر تشکیل میدهند و برای شناخت وضعیت عملکردی سازمانها باید از معیارهایی بهره گرفت که ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم زیر داشته باشند، معیارهایی که توسط آنها، میزان تحقق هشت مفهوم بنیادین و میزان موفقیت سازمان در دستیابی به نتایج را بتوان اندازهگیری کرد. این مفاهیم به شرح زیر هستند (دلقوی, 1386).
- نتیجهگرایی
- مشتریمداری
- رهبری و ثبات در مقاصد
- مدیریت مبتنی بر فرآیندها و واقعیتها
- توسعه و مشارکت کارکنان
- یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر
- توسعه همکاریهای تجاری
- مسؤولیتهای اجتماعی سازمان
نتیجهگرایی
تعالی، دستیابی به نتایجی است که رضایت کلیه ذینفعان سازمان را دربر داشته باشد. در محیط پر تغییر دنیای امروز، سازمانهای متعالی همواره و بهسرعت در برابر تغییر نیازها و انتظارات ذینفعان، چابک، منعطف و پاسخگو هستند. سازمانهای متعالی نیازها و انتظارات ذینفعان خود را پیشبینی کرده، تجربیات و ادراکات آنها را نظاره و عملکرد سایر سازمانها را بررسی میکنند. در این سازمانها، اطلاعات مربوط به ذینفعان فعلی و آینده، جمعآوریشده و بهمنظور تعیین، بهکارگیری و بازنگری خطمشیها، استراتژیها، اهداف، مقاصد، شاخصها و برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت مورداستفاده قرار میگیرد. این اطلاعات میتواند در دستیابی به مجموعه متوازنی از نتایج مورد انتظار ذینفعان کمک کند.
مشتری مداری
تعالی، خلق ارزشهای مطلوب مشتری است. سازمانهای متعالی، مشتریان خود را میشناسند و آنها را بهخوبی درک میکنند؛ زیرا مشتریان قضاوتکنندگان نهایی کیفیت محصولات و خدمات هستند. همچنین درک میکنند که حصول وفاداری، ماندگاری و سهم بازار، از طریق تمرکز بر خواستهها و انتظارات فعلی و بالقوه مشتریان افزایش مییابد. این سازمانها پاسخگوی خواستهها و انتظارات فعلی مشتریان خود هستند. هرکجا که مناسب باشد، مشتریان خود را بهمنظور بهبود اثربخشی پاسخگوییها، تقسیمبندی و دستهبندی میکنند، فعالیتهای رقبا را بررسی و نظاره کرده و مزیت رقابتی خود را درک میکنند، بهگونهای مؤثر خواستهها و انتظارات آینده مشتریان را پیشبینی کرده و در جهت دستیابی و در صورت امکان ارتقاء و افزایش آنها اقدام میکنند. چنین سازمانهایی تجربیات و ادراکات مشتریانشان را بررسی و بازنگری کرده و درصورتیکه اشتباهی رخ داده باشد، بهسرعت به اصلاح مؤثر آن میپردازند. این سازمانها به برقراری و حفظ رابطهای متعالی با مشتریانشان اقدام میکنند.
رهبری و ثبات در مقاصد
تعالی، رهبری دوراندیش و الهامبخش، همراه با ثبات در مقاصد است. سازمانها متعالی، رهبرانی دارند که سمتوسوهای روشنی برای سازمان خود تعیین و ارائه میکنند. این رهبران، سایر رهبران سازمان را متحد کرده و آنها را برای به حرکت درآوردن کارکنانشان ترغیب میکنند. ارزشها، اصول اخلاقی، فرهنگ و ساختار اداری را بهگونهای در سازمان مستقر میکنند که هویت و جذابیت واحدی در ذهن ذینفعان ایجاد کند. در سازمانهای متعالی، رهبران در سطوح مختلف، سایر کارکنان را بهطور مداوم به سمت تعالی به حرکت درمیآورند، بهگونهای که بهعنوان الگویی شاخص برای رفتار و عملکرد شناخته میشوند. آنها با تقدیر از ذینفعان و همکاری با آنان در اجرای فعالیتهای بهبود مشترک، به رهبری سازمان میپردازند. در تلاطمها با ثبات قدم در قبال مقاصد سازمان، اطمینان خاطر ذینفعانشان را جلب میکنند. در چنین شرایطی توانمندیهای خود را در سازگار نمودن جهتگیریهای سازمانی در قبال تحرکات و تغییرات سریع محیط خارجی، نشان میدهند و کارکنانشان را با خود همراه میکنند.
مدیریت مبتنی بر فرآیندها و واقعیتها
تعالی، مدیریت سازمان از طریق مجموعهای از سامانهها، فرآیندها و واقعیتهای مرتبط و بههمپیوسته است. سازمانهای متعالی، دارای سیستم مدیریت مؤثری هستند که بر مبنای آن خواستهها و انتظارات کلیه ذینفعان برآورده میشود. اطمینان از اجرای نظاممند خطمشیها، استراتژیها، اهداف و برنامههای سازمان، از طریق مجموعهای شفاف و یکپارچه از فرآیندها تضمین میشود. این فرآیندها بهگونهای مؤثر جاریسازی و مدیریتشده و همواره بهبود مییابند. تصمیمگیری بر اساس اطلاعات واقعی و قابلاطمینان از عملکرد حال و مورد انتظار، توانمندیهای فرآیندها و سامانهها، خواستهها، انتظارات و تجربیات ذینفعان و همچنین عملکرد سایر سازمانها ازجمله رقبا، انجام میشود. ریسکها و مخاطرات، بر اساس شاخصهای مناسب عملکردی، شناسایی شده و به شکلی مؤثر مدیریت میشوند. سازمانها با روشهای کاملاً حرفهای اداره میشوند و تمامی الزامات بیرونی را ارضاء نموده و حتی از آن فراتر نیز میروند. شاخصهای پیشگیرانه مناسب، تعریف و به کار گرفته میشود تا اطمینان خاطر کلیه ذینفعان تأمین و حفظ شود.
توسعه و مشارکت کارکنان
تعالی، حداکثر نمودن مشارکت کارکنان از طریق توسعه و دخالت دادن آنها در امور است. سازمانهای متعالی، شایستگیهای لازم حال و آینده جهت به اجرا درآوردن خطمشیها، استراتژیها، اهداف و برنامهها را شناسایی و درک میکنند. آنها با جذب و توسعه کارکنانشان، به شایستگیهای موردنظر دستیافته و آنان را فعالانه و مثبت، بهگونهای همهجانبه حمایت مینمایند، توسعه کارکنان را ترویج و حمایت کرده و آزادسازی کامل قابلیتهایشان را ممکن میسازند. این سازمانها کارکنان را بهمنظور مواجه و تطبیق با تغییرات موردنیاز عملیاتی و قابلیتهای فردی آماده میکنند. اهمیت فزاینده سرمایههای فکریشان را درک کرده و از دانش آنان در جهت منافع سازمان بهره میگیرند. در جستجوی روشهایی برای توجه، پاداشدهی و تقدیر از کارکنانی هستند که به ایجاد و اجرای ایدههای بهبود کمک میکنند.
یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر
تعالی، چالش طلبیدن وضع موجود و ایجاد تغییر بهمنظور نوآوری و خلق فرصتهای بهبود با استفاده از یادگیری است. سازمانهای متعالی، همواره در حال یادگیری از فعالیتها و عملکرد خود و دیگران هستند. بهینهسازی داخلی و خارجی را جدی میگیرند. دانش کارکنانشان را بهمنظور حداکثر نمودن یادگیری در سراسر سازمان به کار گرفته و همگان را از آن بهرهمند میکنند. ایدههای کلیه ذینفعان، بهخوبی موردپذیرش و استقبال قرار میگیرد و نگاه کارکنان به ورای زمان حال و قابلیتهای کنونی، سوق داده میشود. آنها بهدقت سرمایههای فکری خود را حفظ کرده و از آن برای دستاوردهای تجاری سازمان بهصورت مناسب استفاده میکنند. کارکنان آنها، همواره شرایط فعلی را به چالش طلبیده و در جستجوی فرصتهای نوآوری و بهبود مستمر که به ارزشافزوده بیانجامد، هستند.
توسعه همکاریهای تجاری
تعالی، توسعه و حفظ همکاریهایی است که برای سازمان ارزشافزوده ایجاد میکند. سازمانهای متعالی، تشخیص میدهند در دنیای کنونی که همواره همراه با تغییرات و افزایش تقاضا است، دستیابی به موفقیت، بستگی کامل به توسعه همکاریها دارد و بر این اساس است که همواره در پی توسعه همکاریها با دیگر سازمانها هستند. این همکاریها، آنها را به ایجاد ارزش افزونتر برای ذینفعانشان از طریق بهینه نمودن شایستگیها و صلاحیتهای محوری قادر میسازد. این همکاریها میتواند با مشتریان، جامعه، تأمینکنندگان و حتی رقبا بر مبنای بهرهمندی دوجانبهای که بهروشنی، شناسایی و تعریف شده است، انجام پذیرد. همکاران تجاری برای دستیابی به اهداف مشترک، با یکدیگر همکاری کرده و هرکدام، دیگری را از طریق در اختیار گذاشتن تجربیات، منابع و دانش، پشتیبانی و بر مبنای احترام و اعتماد متقابل و صداقت، ارتباط پایداری را بنا میکنند.
مسئولیت اجتماعی سازمان
تعالی، فراتر رفتن از چارچوب حداقل الزامات قانونی است که سازمان در آن فعالیت میکند و تلاش برای درک و پاسخگویی به انتظارات ذینفعان سازمان در جامعه است. سازمانهای متعالی، بهعنوان سازمانهایی مسئول با ایجاد شفافیت و پاسخگویی مناسب به ذینفعانشان در قبال عملکرد خود، رویکردهایی اخلاقی اتخاذ میکنند، به مسؤولیت اجتماعی و حفظ محیطزیست حال و آینده توجه نموده و فعالانه آن را ترویج میکنند. مسؤولیتهای اجتماعی سازمان در ارزشهای سازمان بیان گردیده و با سایر فعالیتهای سازمان یکپارچهشده است. این سازمانها انتظارات و الزامات قانونی، اجتماعی، محلی و حتی منطقهای خود را از طریق مشارکت و فعالیتهای آزاد ذینفعان، برآورده میکنند. این سازمانها، ضمن اینکه در مورد ریسکها و مخاطرات، مدیریت صحیحی را اعمال میکنند در تلاش برای اجرای پروژههایی هستند که هم منافع سازمان و هم منافع جامعه را تأمین نماید و اطمینان کامل کلیه ذینفعان را نیز در نظر دارند. آنها از تأثیرات حال و آینده سازمان بر جامعه آگاه بوده و مراقبتهای لازم را برای حداقل نمودن اثرات زیانبار اعمال میکنند.
[1] European Commission