علل افسردگی در مکاتب مختلف

Businessman hands hold a five-star gold shape. The best excellent business services rating customer experience concept
علل افسردگی در مکاتب مختلف
الف- خشم بدون «گرائیده تبدیل به غریزه خشم و ستیزه جوئی به افسردگی.»
ب- از دست دادن غریزه یا معبود و جدایی «انقطاع در رشته عاطفی بیمار و عزیز از دست رفته.»
ج- نقصان حس اعتماد به نفس« عدم توانایی در رسیدن به ایده آلهای شخصی.»
د- ناامیدی« اختلال در ارزیابی واقعی و درک امور»
مکتب رفتاری[1]
الف- درماندگی تلقین شده[2]
ب- شرایط نامساعد و غیر قابل پاداش محیطی[3]
ج- مورد توجه واقع شدن بعلت قبول کردن ژن بیماری و در عوض از دست دادن پاداشهای عادی و روزمره(معافی، 1382).
احتمالاً با نفوذ ترین نظریههای روان شناختی افسردگی امروزه از دیدگاه شناختی مشتق می شوند اساس این نظریهها این است که تجربه واحد ممکن است بطرز بسیار متفاوتی دو نفر را متأثر سازند. بخشی از این اختلاف ممکن است از شیوههایی که آنها راجع به تجربه فکر می کنند ناشی شود، یعنی شناختهای آنها درباره آن شخص که به ترفیع مورد انتظار دست نیافته ممکن است فکر کند « آدم بی ارزشی هستم» (سارا سون و سارا سون، 1987؛ نجاریان و همکاران، 1371).
به نظر سالیوان، شخصیت ما تا اندازه زیادی وابسته به خود بازتابی است و براساس این مفهوم ما میل داریم خود را در آینده چشمان دیگران ببینیم اگر واکنشها همیشه مساعد باشد دوست داریم در واکنشهای مقابلشان نسبت به ماخود رابازیابیم وهمیشه تصویر بازتابی ماازخودمان منفی خواهد بود(هشیارا، روبرت، گنجی، 1381).
مکتب وجودی[4]
به معنی از دست دادن مفهوم واقعی حیات و هستی اند.
مکتب بیولوژی[5]
الف- اختلالات عصبی- فیزیولوزیکی و آمینههای حیاتی[6]
ب- اختلال در امواج عصب ناشی از آمینههای حیاتی
ج- اختلال در تحریک پذیری سلسله اعصاب
د- اختلال در سیستم پاراسمپاتیک مرکزی
اختلال ترمیم پذیری مغز احشائی (معافی، 1390)
[1] – Behaviral
[2] – Lend Helplassness
[3] – Sociological
[4] – Existential
[5] – Biological
[6] – Brogenic Amines Hypothesis