سرمايه اجتماعي و اعتماد
در مورد ارتباط اين دو مفهوم ابهاماتي وجود دارد، برخي محققان مانند فوكوياما (Fukuyama 1995, 1999) اعتماد را با سرمايه اجتماعي مترادف ميداند. پوتنام (Putnam, 1993) اعتماد را به عنوان منبع سرمايه اجتماعي مطرح ميسازد. كولمن (Coleman, 1998) آن را نوع يا فرمي از سرمايه اجتماعي به حساب ميآورد. لاين (Line, 1999) اعتماد را يك دارايي جمعي ميداند كه از سرمايه اجتماعي كه خود نوعي دارايي رابطهاي است ناشي ميشود. بطور خلاصه، ميتوان گفت كه مقدمتا، اين اعتماد است كه، سرمايه اجتماعي را شكل ميدهد و سپس سرمايه اجتماعي با ضريب تكاثري بالا منجر به افزايش اعتماد ميشود. به عبارتي هر دو از هم تأثير ميپذيرند.
فوكوياما (Fukuyama, 1997) معتقد است كه يكي بعد اساسي در تبيين مفهوم سرمايه اجتماعي شبكههاي اعتماد است. شبكه اعتماد عبارت است از مجموعه افرادي كه بر اساس اعتماد متقابل به يكديگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهاي يكساني در مبادلات بين خود استفاده ميكنند. با اين تعريف از شبكه اعتماد مشخص است كه نقش مهمي در تسهيل فرايندها و كاهش امور بوركراتيك دارد. شبكه اعتماد ميتواند بين اعضاي داخل يك گروه و يا بين گروهها و سازمانها به وجود آيد. با توجه به اين كه فوكوياما اعتماد را اساس هر گونه مبادلات اقتصادي و اجتماعي ميداند، او اعتماد دارد كه قبل از ورود به هر نظام اجتماعي يا تجاري بايستي از ويژگيهاي شبكههاي اعتماد موجود در آن سيستم اطلاعات كافي بدست آورد. وي در تشريح عينيتر سرمايه اجتماعي از مفهوم “شعاع اعتمادي”( ( radius of trustبهره ميگيرد. منظور از شعاع اعتمادي، ميزان گستردگي دايره همكاري و اعتماد متقابل بين اعضاي داخل يك گروه و يا بين گروهها و سازمانهاي مختلف است. هر قدر يك گروه از شعاع اعتمادي بالاتري برخوردار باشد، از سرمايه اجتماعي بالاتري برخوردار خواهد بود. شعاع اعتماد بين اعضاي داخل يك گروه را شعاع اعتماد داخلي و اگر اعتماد از سطح داخل گروه فراتر رود و گستردهتر شود، به اصطلاح شعاع اعتماد خارجي شكل ميگيرد. براي مثال چنانچه يك گروه اجتماعي برونگرايي مثبتي نسبت به اعضاي گروههاي ديگر نيز داشته باشد، شعاع اعتماد اين گروه از حد داخلي آن نيز فراتر ميرود
مدل عمومي براي سنجش سرمايه اجتماعي در سازمان (تابع سرمايه اجتماعي)
محققين در يك اجماع عمومي چهار عنصر را كه سرمايه اجتماعي يك اجتماع (جامعه) را ميسازند شناسايي كردهاند:
روابط اجتماعي (R) (يعني افراد چگونه با هم كنار ميآيند.)
شبكههاي اجتماعي (N) (سهولت برقراري ارتباط افراد با ديگران)
اعتماد (T) (آيا عموماً افراد به هم اعتماد دارند؟)
منابع (Re) (آيا افراد تمايل به مشاركت و تسهيم منابع دارند؟)
براي جمعبندي اين عناصر و ايجاد چارچوبي براي سرمايه اجتماعي محققين در يك كار تحقيقاتي، براي سنجش سرمايه اجتماعي در جوامع ملل اول آن را در ابعاد سه گانه زير تقسيمبندي كردهاند: Javier Mignon, 2003 (Rosalyn) Harper and Maryanne Kelly , 2003:
نگارندگان معتقدند كه اين ابعاد قابليت كاربرد در درون يك سازمان را نيز دارد:
“باندينگ”(Bounding): اشاره به روابط در داخل يك جامعه دارد (پيوندهاي دروني). (يا اشاره به نوع روابط بين كاركنان در يك سازمان دارد)
“بريجينگ”(Bridging): اشاره به پيوندهاي يك جامعه با جامعهاي ديگر دارد (پيوندهاي بيروني). (براي مثال ارتباط يك شهر با شهر مجاور) يا اشاره به روابط يك سازمان با عناصر محيطي مانند رقبا، عرضه كنندگان مواد اوليه و … دارد.
“لينكيج” (Linkage): اشاره به روابط بين اعضاي يك جامعه با سازمانهاي آن جامعه دارد (پيوندهاي بين اجتماعي). (براي مثال تعامل اعضاي يك جامعه با نهادهاي خصوصي يا دولتي چگونه است؟) يا در يك سازمان ميزان اعتماد كاركنان به واحدهاي ديگر مانند واحد منابع انساني چه ميزان است؟
بنابراين ميتوان تابع سرمايه اجتماعي را در قالب سه بعد زير تعريف كرد:
Sc= F (Bo, Br, L)
Bo, Br, L=g(R, N, T, Re
اين الگو عمدتاً در تحقيقات پيمايشي و از طريق طراحي پرسشنامهاي سه بخشي (متشكل از سه بعد اخير) و هر بخش متشكل از سوالاتي در مورد عناصر چهار گانه فوقالذكر، به كار ميرود.
اهميت تشخيص ابعاد سه گانه در اين است كه سازمانها در خلا عمل نميكنند بلكه در تعامل با ديگر سازمانها و ذينفعان و محيط خود هستند. اين تقسيمبندي كمك ميكند به سازمانها تا روابط دروني بين اعضاي سازمان خود (باندينگ)، ارتباط خود با ديگر سازمانها يا ذينفعان بيروني (بريجينگ) و نيز نوع روابط حاكم بين واحدهاي درون سازمان خود (لينكيج) را از نظر قوت و ضعف ارزيابي كنند. (م حسين رحماني).
2-23- ديدگاه سرمايهي اجتماعي نسبت به تسهيم دانش
كوهن و پروساك معتقدند كه اندازه و پيچيدگي سازمانها، تكثر اطلاعات حساس و بحراني و پيچيدگي فزايندهي امور، همكاري و ارتباط بين افراد (سرمايهي اجتماعي) را به طور چشمگيري مهم ميسازد.
بررسي دانش سازماني به عنوان يك پديدهي اجتماعي شده، و شركت دانش محور به عنوان يك سيستم دانشي، درك تسهيم دانش سازماني را تسهيل ميكند. بنابراين نقش سرمايهي اجتماعي ميتواند حياتي باشد. سرمايهي اجتماعي را ميتوان به عنوان خصيصه يا دارايي سازمانهاي كارآمد در نظر گرفت و تعريف زير را براي آن ارائه داد:
“مجموعهاي از منابع واقعي و بالقوهي قابل دسترس و دروني كه ناشي از شبكه روابط موجود بين افراد يا واحدهاي اجتماعي ميباشد.
سرمايهي اجتماعي منبع با ارزشي است كه تعاملات ضروري مورد نياز براي موفقيت عملكردهاي جعمي ميان اعضاي سازمان را تسهيل ميكند بعلاوه طبق نظر ناهاپيت و گوشال (1998)، روابط اجتماعي- و سرمايهي اجتماعي درون آن- ميتوان تأثير قابل ملاحظهاي بر گسترش سرمايه فكري داشته باشد. (م عسگريپور)
2-24- اشكال عمده سرمايه اجتماعي از نظر كلمن
كلمن اشكال عمده سرمايه اجتماعي را تعهدات و انتظارات، ظرفيت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ضمانتهاي اجرايي مؤثر، روابط اقتدار، سازمان اجتماعي انطباقپذير، سازمان تعهدي ميداند.
2-24-1–تعهدات و انتظارات (obligation and expectations)
اگر A كاري براي B انجام دهد، با اعتماد به اين كه B در آينده آن را جبران ميكند، اين امر انتظاري را در A و تعهدي را از جانب B براي حفظ اعتماد ايجاد ميكند اين تعهد را ميتوان مانند برگهاي اعتباري تصور كرد كه در دست A است، و بايد با عملكردي از طرف B باز خريد شود، اگر A تعداد زيادي از اين برگههاي اعتباري را از تعدادي افراد كه با آنها رابطه دارد در دست داشته باشد، در آن صورت شبيه به سرمايه مالي مستقيم است، اين برگههاي اعتباري مجموعه اعتباري بزرگي را تشكيل ميدهند كه A ميتواند در صورت لزوم از آن استفاده كنند. مگر اين كه، البته اعتماد كردن غير عاقلانه باشد، و برگهها نمايانگر وامهاي بياعتباري باشد كه باز پرداخت نخواهد شد. دو عامل براي اين شكل از سرمايه اجتماعي حياتي است:
ميزان در خور اعتماد بودن محيط اجتماعي، به اين معناست كه تعهدات باز پرداخت خواهند شد.
و ميزان واقعي تعهداتي كه بر عهده گرفته شده است.
نظام اعتماد متقابل به خوبي اهميت قابليت اعتماد را به عنوان شكلي از سرمايه اجتماعي نشان ميدهد، كه روابط بين زن و شوهر و نظام اعتمادي كه بين آنها وجود دارد مثال خوبي در اين زمينه است.
كلمن در ادامه اين سؤال را مطرح ميكند كه چرا كنشگران عقلاني تعهد به وجود ميآورند؟ در پاسخ مينويسد: هنگامي كه من خدمتي براي شما انجام ميدهم، معمولاً در زماني است كه شما نياز داريد و هزينه زيادي براي من ندارد. اگر من عقلاني باشم و صرفاً علاقهمند به منافع شخصي، درك ميكنم كه اهميت اين خدمت براي شما آن قدر زياد هست كه حاضر خواهيد بود در زماني كه من نيازمندم با خدمتي آن را جبران كنيد كه بيش از آنچه اين خدمت براي من تمام شده است به سود من خواهد بود. البته با اين شرط كه شما نيز در آن موقع نيازمند باشيد.
2-24-2- ظرفيت بالقوه اطلاعات
يك شكل مهم سرمايه اجتماعي ظرفيت بالقوه اطلاعات است، كه جزء ذاتي و جدايي ناپذيري از روابط اجتماعي است. اطلاعات در فراهم ساختن شالودهاي براي كنش مهم است. اما بدست آوردن اطلاعات پرهزينه است. كمترين چيزي كه براي كسب اطلاعات لازم داريم، توجه است كه هميشه اندك است. يكي از وسايلي كه از طريق آن، اطلاعات ممكن است كسب شود، استفاده از روابط اجتماعي است كه براي مقاصد ديگر حفظ ميشود. بنابراين روابط اجتماعي باعث فراهم ساختن اطلاعات ميشود كه كنش را تسهيل ميكند.
2-24-3- هنجارها و ضمانت اجرايي مؤثر
هنجارهاي مؤثر ميتواند شكل قدرتمندي از سرمايه اجتماعي را تشكيل دهد. هنجار دستوري، شكل مهم سرمايه اجتماعي را در درون جمع تشكيل ميدهد كه فرد بايد منافع شخصي را رها كند و به سود جمع عمل كند. هنجاري از اين گونه، كه با حمايت اجتماعي، پايگاه، احترام و پاداشهاي ديگر تقويت ميشود سرمايه اجتماعي است كه ملتهاي جديد را ميسازد. و به طور كلي افراد را وادار ميكند براي منافع عموم فعاليت كنند. اين هنجارها با ضمانت اجرايي دروني و بيروني حمايت ميشوند و در حل مشكل منفعت عمومي كه در جمعيتهاي بهم پيوسته وجود دارد مهم است.
2-24-4-روابط اقتدار
اگر كنشگر A حقوق كنترل كنشهاي معيني را به كنشگر ديگري، B انتقال داده باشد در آن صورت B سرمايهاي اجتماعي به صورت آن حقوق كنترل در اختيار دارد. اگر عدهاي كنشگر، حقوق كنترل مشابهي را به B انتقال داده باشند، آنگاه B مقدار زيادي سرمايه اجتماعي در اختيار دارد، كه ميتواند بر فعاليتهاي معيني متمركز كند. بديهي است اين امر قدرت زيادي به B ميدهد. اين دقيقاً تمايل به ايجاد سرمايه اجتماعي لازم براي حل مسائل مشترك است كه افراد را در شرايط معيني وادار ميكند به رهبري فرهمند، مقتدر واگذار كنند. (م محمدرضا پارسانژاد 2009)
