تئوریپردازان و تعریف آنان از سرمایه اجتماعی
اغلب نظریهها سرمایه اجتماعی را به بوردیو، پوتنام و کلمن نسبت میدهند که اخیراً فوکویاما[1] را نیز باید به آنان افزود
در اکثر این تعاریف تشابه زیادی به چشم میخورد اما در کنار این شباهتها، تفاوتهای معنیداری نیز مشاهده میشود که اغلب در کاربرد سرمایه اجتماعی در جنبههای مختلفی از قبیل تئوریهای اقتصادی، کنترل اجتماعی، رفتار خانوادگی، دموکراسی و حکومت، بیش و مشهود است
در ادامه به ارائه نظرات کلمن، بوردیو و پوتنام به عنوان پیشگامان این حوزه پرداخته میشود( آشنا و دیگران، 1385)
2-2-4-1 سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام(1995)
پوتنام از نظریه پردازان اصلی سرمایه اجتماعی(1998-1993) عمده تحقیقات وی بر روی تأثیر سرمایههای اجتماعی بر نهادهای سیاسی و دموکراتیک است
وی سرمایه اجتماعی را مجموعهای از مفاهیم مانند اعتماد، هنجارها و شبکهها میداند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و منافع متقابل و گاهی مشترک آنان را تأمین میکند
به اعتقاد او اعتماد و عمل متقابل اعضا در شبکه به عنوان منابعی هستند که کنشهای اعضاء را تحت تأثیر قرار میدهند
او سرمایه اجتماعی را در جوامع امروزی مانند ابزاری در جهت رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی میداند
او وجود عنصر اعتماد را یک اصل اساسی در توسعه سیاسی بر میشمارد و ابزار میدارد که اعتماد منبع باارزشی از سرمایه اجتماعی است که وجود آن رابطه مستقیمی با توسعه اجتماعی دارد
2-2-4-2 سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو(1990)
یکی از بزرگترین تئوریپردازان عصر حاضر که کمتر از او سخن به میان آمده است، بوردیو است
نقطه عطف تفکر بوردیو به کارگیری استعارههای قوی در تشریح رابطه قدرت و سلطه در اجتماع و به طور کلی قشربندی فرهنگی میباشد
برجستهترین تئوری وی در خصوص سرمایه فرهنگی است
به نظر وی سرمایه فرهنگی در درون فضای اجتماعی ایجاد میشود و سینه به سینه انتقال یافته و سپس به صورت فرهنگ، سرمایهگذاری میشود
2-2-4-3 سرمایه اجتماعی از دیگاه کلمن(1998)
کلمن سرمایه اجتماعی را به عنوان ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی به کار میبرد
وی معتقد است که سرمایه اجتماعی عبارت است از آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضا قرار میگیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست یابند
کلمن، سرمایه اجتماعی را موجب تقویت سرمایه انسانی میداند و از دیدگاه وی، ساختار اجتماعی پدیدآورنده سرمایه اجتماعی است و موجب دستیابی به اهدافی است که در صورت نبود آن یا محقق نمیشوند یا با هزینه بالاتری محقق خواهند شد(وال و دیگران[2] 1998، به نقل از آشنا و دیگران، 1385)
به نظر پاکستون[3]، سرمایه اجتماعی در مؤلفه پیوستگیهای عینی بین افراد به عنوان شبکه عینی که افراد را در یک فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند میدهد و نوعی پیوند ذهنی که موجب شکلگیری روابط مبتنی بر اعتماد متقابل و روابط عاطفی مثبت اعضای جامعه نسبت به یکدیگر میشود را شامل میگردد(ازکیا و غفاری، 1383: 279)
اما خلاصهترین تعریفی که از سرمایه اجتماعی به عمل آمده است و تا حدی در بردارنده تمامی تعاریفی است که از سرمایه اجتماعی ارائه شده است، تعریف فیلد از سرمایه اجتماعی است؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را در سه کلمه که در ارتباطات مهم است بیان میکند
او بیان میدارد که مردم زمانی که با یکدیگر ارتباط دارند، کارهایی انجام میدهند که به تنهایی قادر به انجام دادن آن نیستند یا برای انجام آن دچار مشکل میشوند، هنگامی که مردم شبکههای ارتباطی ایجاد کرده و با اعضای آن شبکه که ارزشهای مشترک دارند رابطه دارند، این شبکهها به عنوان منابعی تلقی میشود که سرمایه اجتماعی ایجاد میکند(فیلد[4]، 2003: 1)
تعاریف بالا تنها بخشی از تعاریف عنوان شده در ادبیات سرمایه اجتماعیاند
این مسئله نشان میدهد که ویژگی غیر قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی سبب شده است که هر محققی با برداشت نسبی که از سرمایه اجتماعی دارد به تعریف این پدیده جدید اقدام کند
اما این امر به مفهوم این نیست که تعاریف مذکور در مقابل هم هستند و نکات مشترکی بین آنها وجود ندارد بلکه با اندکی توجه میتوان فهمید که همه تعاریف به یک نکته اشاره میکنند و بر اساس همین نکته مشترک میتوان یک تعریف جامع از سرمایه اجتماعی عنوان کرد:
به طور کلی سرمایه اجتماعی را میتوان به معنای مجموعه منابعی دانست که روابط اجتماعی را تسهیل میکند و به وسیله آن میتوان از تواناییهای افراد در جهت منافع شخصی و سود جمعی بهره برد
روابط اجتماعی در چارچوب ارزشها و هنجارهای خاصی صورت میگیرد که از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است(سعادت، 1387: 3-4)